تنظ وارح!!!

طنز واره!

تنظ وارح!!!

طنز واره!

عید...

عید امسال سریال "کلاه قرمزی" مثل هر سال به معنای حقیقی کلمه ترکوند.حالا چند تا از دیالوگ های قشنگ رو داشته باشید که منبعش هم یکم حافظه ی خودم و باقیش اینترنت:


1.

آقای مجری به جیگر که از حمام اومده بود بیرون گفت:به به تمیز شده،خشگل شده،الان چه احساسی  داری /؟

جیگر یه دفعه گفت : اسب!


2.

ببعی  make a word with A:
طناز طباطبایی a apple:
ببعی  no . A kaho:
طناز طباطبایی : کاهو فارسیه که
ببعی :  no it is international word


3.

فامیل دور داشت با دوره(نامزدش)صحبت می کرد که انگار دووره ازش پرسیده بود:الان کی پیشته؟

فامیل دور:هیشکی،آقای مجری،کلا قرمزی و این الاغه...

جیگر:جیگرم،جیگرم،جیگرم

فامیل دور به طرز خاصی سکوت میکنه و بعد در حالی که داره داد میزنه به دووره میگه:یعنی چی؟این الاغ ِ اسمش جیگر ِ !ما بهش میگیم الاغ بهش بر میخوره،من و این حرفا؟آقای مجری شما بیا بگو این الاغ ِ

4.

آقای مجری: حالا خودتون رو رها کنید!

فامیل دور: چی کار کنیم؟

آقای مجری: رها کنید!

کلاه*قرمزی: آقای مجری، می خوای ضبط رو روشن کن خودمون رو رها کنیم!

کلاه قرمزی: آقای مجری! منم دیکسم می گیره!

پسرعمه زا: الان سی دی منم می گیرَه!

آقای مجری: خب، حالا دیگه خودتون رو رها کنید!

پسرعمه زا: آقای مجری! من بَرَم دستشویی؟

آقای مجری: برو!

پسرعمه زا: ها، اونجا خوبَه!

فامیل دور: منم همین جا دراز می کشم!

آقای مجری: اینجا چرا؟

فامیل دور: دیگه همینجا خودمو رها کردم!

کلاه قرمزی: می دونی چندتا کلاه قرمزی تو کوه قایم شدن؟

آقای مجری: چند تا کلاه قرمزی تو کوه قایم شدن؟!؟!؟!

کلاه قرمزی: من هرچی می گفتم اونا هم همون رو می گفتن!

من می گفتن سلین اونا می گفتن سلین، سلین لین لین لین

[فامیل دور زیر پیژامه کمربند لاغری خرابی بسته است] آقای مجری: ئه، باز اون کمربنده؟

خب بذار این شلوارتو در بیارم

فامیل دور: نه آقای مجری، خودم می رم اون پشت در می یارم، شما چرا؟


 5.

سه نوع دور داریم:

اونی که دستت بش نمی رسه

اونی که چشمت بهش نمی رسه

اونی که فکرت هم بش نمی رسه

[فامیل دور]


6.

آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟

فامیل دور: واسه بهار.

از در بسته دزد رد می شه ولی از در باز رد نمی شه.

وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش. فکر می کنه یکی هست که در ُ باز

گذاشتی دیگه. ولی وقتی در بسته باشه، فکر می کنه کسی نیست ُ یه عالمه

چیز خوب اون تو هست ُ می ره سراغشون دیگه.

در باز ُ کسی نمی زنه. ولی در بسته رو همه می زنند. خود شما به خاطر این که

بدونی توی این پسته دربسته چی ئه، می شکنیدش. شکسته می شه اون در.

دل آدم هم مثل همین پسته می مونه.

یه سری از دل ها درشون باز ئه. می فهمی تو دلش چی ئه. ولی یه سری از دل ها

هست که درش بسته اس. اینقدر بسته نگه اش می دارند که بالاخره یه روز مجبور

میشند بشکنند و همه چی خراب می شه.

آقای مجری: در دل آدم چه جوری باز می شه؟

فامیل دور: در دل آدم با درد دل ئه که باز می شه.


 7.

آقای مجری: درخواست مون رومی تونیم با یه کلمه قشنگ بگیم.

مثلا یه لیوان آب بخوایم چی می گیم؟

پسرخاله: خودمون می ریم آب می خوریم، برای بقیه هم میاریم

- نه، مثلا بخوایم بگیم این شیرینی رو به من بده

- خودمون بلند می شیم بر می داریم به بقیه هم تعارف می کنیم

- نه، یه کلمه ای بگو که محبت شما رو به من نشون بده

- می خوای برم نون بگیرم؟ می خوای برم نفت بگیرم؟ آب بیارم؟

- نه نه قبل از اینکه بگیم این شیرینی رو به من بده، می تونیم یه کلمه قبلش

بگذاریم. بگیم: عزیزم، ممکنه شیرینی رو به من بدی؟

- بله بفرما. بفرما. من خودم باید زودتر می فهمیدم شیرینی می خوای،

بهت می گفتم. بفرمایین بفرمایین.

8.

[ تست بازیگری از رامبد جوان ]

+ رامبد جوان : …در می زنی، من مثلا یه خانومم، درو باز می کنم میگم بله؟…

تو یه جوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی که ماشینمو دزد برده…

* پسر خاله : می خواستم بگم اگه به شما بگن باباتون فردا می میره حاضری چه قدر پول بدی که نمیره؟

+ هر چی که دارمو ندارم…

* اگه بگن مادرتونم روش چی؟!

+ دیگه هر چی که دارمو ندارمو از اینورو اونور می تونم جور بکنم…

* اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!

+ چرا آخه…؟

* مثلنه دیگه…

+ دیگه نمی دونم باید چی کار کنم…

* نمی دونی؟

+ نه

* ولی خوشحال باش…هیچکدومشون نمی میرن…خودتم زنده می مونی…

یه ماشین قراضه جای باباتو ننتو خودت به باد رفت!…به درک!

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسر جمعه 30 فروردین 1392 ساعت 11:28 ق.ظ

زیبا بود سریال شدید...کلی باهاش حال کردم مناونقد خندیدم که...
دستت درد نکنه...

بعله...فوق العاده بود..بدون کلی گویی و چرت گویی و ...به معنای کلمه آقای طهماسب و جبلی و تیمشون شاهکار میکنن همیشه(چه سری مجموعه کلاه قرمزی و چه فیلم ها،من هنوز زیر درخت هلو رو میبینم میخندم،هنوز رفیق بد رو میبینم می خندم)...
فقط ایمدوارم این همکاری ها ادامه پیدا کنه و پیشرفت هم بکنه...

omid1977 یکشنبه 1 اردیبهشت 1392 ساعت 11:41 ق.ظ http://omid1977.blogfa.com/

شماره 5 عالی بود

آره،خودم خعلی بهش خندیدم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد